مناجاتخوانی از قدیم به شکل شبزندهداری در مساجد تهران از یکی ـ دو ساعت مانده به اذان صبح انجام میشد و هنوز هم این سنت حسنه در مشهد یا حرم حضرت معصومه (س) انجام میشود و مردم را برای اقامه نماز صبح آماده میکنند. در تهران قدیم بعضی مساجد این شیوه را اجرا میکردند و بعضی دیگر، مجالس قرائت دعاهای کمیل و ندبه داشتند.
مناجاتهای رادیو نیز در یک سیستم زمانبندی و طبقهبندی شده قرار داشت و افراد خاص و مورد اطمینان حاکمان وقت مناجات میخواندند.
سالهای قبل از انقلاب، سیدعلی آقای میرهادی، حاج حسن ارضی، حاج ولیالله کرمی و افراد دیگری در شبستانهای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مناجات میخواندند. در یکی از حجرههای صحن، سالها برنامه مناجاتخوانی مرحوم حاج محمد عطاردی برگزار میشد. در باغ طوطی، حاج حسن ارضی میخواند و در مجموع، شبهای جمعه از هر حجره، صدایی برمیخاست. بعضیها جمعیت داشت و مردم از چهار سوی تهران میآمدند و بعضی، جمعیت کم و انتخابشدهای داشت.
در آن سالها استفاده عمومی مردم از مناجات رادیو بود که مداحی به نام سیدجواد ذبیحی در آن، تمام ماه رمضان، میدانداری میکرد و البته مرحوم علی بهاری هم در اجرای مناجات، فعالیت داشت.
از همان قدیم، مردم بهخصوص جوانان، با علاقه زیاد فقط برای شنیدن مناجات به مجالس محدود شهر میآمدند. اما با پیروزی انقلاب، این برنامهها گستردهتر شد و اگر قبلا افراد در حجره یا منازل خود، دعا میخواندند، این برنامهها را توسعه دادند و جمع بیشتری را پذیرفتند.
با پیروزی انقلاب و رهبری امام خمینی رحمهالله علیه که خودش اهل مناجات، شبزندهداری و دعا بود، مردم به اجرای مراسم قرائت دعای کمیل گسترده تشویق شدند. همان جوانان هیأت حضرت قاسم بن الحسن علیهالسلام با محوریت مداح و مناجاتخوانی به نام حسین شمسایی، خواندن دعای کمیل را اوایل انقلاب از دانشگاه تهران شروع کردند و بهجز او، حجتالاسلام رستگاری و چند نفر دیگر این دعا را شبهای جمعه میخواندند.
با شروع جنگ، دامنه مناجات به تمام سنگرها کشیده شد و هر گردان و لشکری، برنامههای مناجاتخوانی و توسل برگزار کرد. افرادی مانند نورایی و صادق آهنگران مناجات را به داخل سنگرها بردند. راز و نیاز رزمندگان اسلام در شبهای عملیات باعث شد که مناجات، توسعه بیشتری پیدا کند.
این در حالی بود که اشعار مناجاتی قبل از انقلاب بیشتر از نظامی گنجوی، سعدی، مولانا و ... بود و بعد از انقلاب، شعرا به سمت مناجات رو آوردند و اشعار مناجاتی بسیاری گفتند. طوری که با حضور شعرای آیینی دست خوانندگان مناجات باز شد که میشود به نامهایی چون مرحوم بهجتی اردکانی، امام جمعه مردم اردکان متخلص به «شفق» اشاره کرد.
«دعا خوانی» نسبت به «مدّاحی» مرتبه ی بالاتری دارد؛ چون «دعاخوان» هم می خواهد دعا بخواند و هم می خواهد مردم را در لابه لای دعایش موعظه کند و این مهم، خیلی چیزها را می طلبد؛ یکی این که خودش باید وارسته باشد؛
در حوزه مداحی، افرادی مثل مرشدقاسم، مرشداسماعیل، حاج محمد علامه و حاج حسن محمدی، شاگردانی را بهصورت چهره به چهره و خصوصی تربیت کردهاند، اما حوزه دعا غیرپیوسته و تقریبا بیمرشد جلو آمده است که اگر کسانی مانند حاج ماشاءالله عابدی، حاج منصور ارضی، حاج رضا بکایی هم میاندار آن نبودند، معلوم نبود چه اتفاقی در این سالها بر سرش بیاید. البته به اعتقاد بسیاری از مداحان و مناجاتخوانان روزگار ما، این دو مقوله از هم جداکردنی است. البته به کمک هم میآیند، ولی تخصص جداگانهای میخواهد. مناجاتخوان باید همه سعی و همت خودش را در این کار جمع کند و مداح باید سعی و تلاش خودش را در رشته خودش به کار بگیرد.
در باب مداحی، قبل از انقلاب این کار به شکل منظم، دقیق و حساب شده قابل مشاهد بود و حتما یک مداح، استاد داشت و در مکتب او فنون مداحی را فرا میگرفت. استاد در حواشی متن، نکاتی را میگفت که مهمتر و موثرتر بود.لکن این آموزش، ولو سینه به سینه و حتی رخ به رخ در بین دعاخوانان منتقل نمیشود و یک مناجاتخوان با تکیه بر آموزشهای غیرمستقیمی که در طول سالهای گذشته از دعاخوانانی چون مرحوم حقشناس و سیدعلی آقای میرهادی یا زبدگان و زندگان عصر ما دریافت کرده است، به کار مناجاتخوانی اشتغال دارد. این آموزشهای غیرمستقیم، همانی است که از شرکت در جلسات دعاخوانی کسانی چون حاج احمد چینی، حاج حسین شمسایی، حاج منصور ارضی و ... دریافت میشود.
مناجات خوانان دیروز
در زمینه زهد ساده زیستى ممتاز بود و هرکس آقا را مى شناخت ، اعتقاد ایشان را به زهد مشاهده مى کرد. دلبستگى به دنیا نداشت .او را به نام شیخ محمد حسین نفتی، و بعدها زاهد می شناختند. قد متوسطی داشت، با ظاهری ساده و قیافه ای جذاب و کلامی دلنشین. چشمان ضعیفی داشت و به همین خاطر وقتی حرکت می کرد، دست او را می گرفتند.
مرحوم آقا شیخ محمد حسین، نسبت به دیگر عرفا از علم و سواد بالایی برخوردار نبود، اما نه بدبن جهت که ایام تحصیل را قدر ندانسته باشد ، بلکه به این علت که از حدود چهل سالگی گام در این راه گذاشته بود.
پیش از آن به شعل نفت فروشی مشغول بود و در آن سالها نیز مردی مومن و بی رغبت به دنیا بود و گاه به گاه در درس مرحوم آقا سید علی مفسر حاضر می شد .سالهای تحصیل کم بود اما بسیار پربار، بطوری که مرحوم زاهد در میان مدرسین تهران ، یکی از بهترین و دقیق ترین مدرسین ادبیات عرب به حساب می آمد .
مرحوم زاهد در خواندن ادعیه وارده از ائمه معصومین بسیار توانا بود و صدایی گیرایی داشت ، و در تمام ماه رمضان مجالس دعا و احیا برقرار می کرد . بسیاری از مومنین خودشان را از اطراف و اکناف به مسجد امین الدوله رسانده تا از مجالس ایشان بهره مند گردند .
در ماه رمضان هر 30 شب احیاء داشت . در آن زمان مسجد امین الدوله تنها مسجدى که هر 30 شب ، شب زنده دارى داشت تا آن جایى که به مسجد شب زنده داران معروف بود.در آن زمان ماشین زیاد نبود ولى مردم از راه هاى دور به عشق آقا به مسجد مى آمدند . به حدى که در مسجد جایى براى نشستن پیدا نمى شد . حتى ایامى که حکومت نظامى برقرار بود، مردم قبل از ساعت منع و رفت آمد به مسجد مى آمدند و منتظر آمدن آقا مى ماندند .
نقش ایشان حتى در بزرگان هم تاءثیر گذاشته بود. وقتى چراغها براى مناجات خاموش مى شد، بعضى از بزرگان مثل حضرت آیت الله میرزا عبدالعلى تهرانى ( از مجتهدین و مدرسین اخلاق آن زمان ) از تاریکى استفاده مى کرد و عبا را بر سر مى کشید و مى آمد در گوشه از مجلس مى نشست . ایشان مى فرمود: این پیرمرد یک نفس خاصى دارد.
برنامه ایشان در ماه رمضان از ساعت 12 شروع مى شد. ابتدا قرآن خوانده مى شد و بعد حدود یک ساعت ایشان تفسیر مى گفت ؛ بعد به منزل مى رفت و 2 ساعت مانده به اذان صبح براى دعا و مناجات برمى گشت .
وقتى چراغها براى مناجات خاموش مى شد همین که ایشان بسم الله را مى گفت اشک از دیدگان جارى مى شد. وقتى دعا مى خواند، حالت خاصى پیدا مى کرد مخصوصا در دعاى ابو حمزه همه دعا را که دو ساعت طول مى کشید، ایستاده و با گریه مى خواند. آن چنان اشک مى ریخت که اشک محاسنش را خیس مى کرد. وقتى ایشان در میان مناجات مى گفت : حسین عمرت آفتاب لب بوم است ، غوغایى بر پا مى شد. ضجه مردم به هوا برمى خواست و جمعیت دیگر قابل کنترل نبود.
آن مرحوم ابتدا در مسجد جامع بازار احیاء مى گرفت . آنجا جمعیت زیادى مى آمد تا جایى که ظرفیت مسجد تکمیل مى شد. قبل از مراسم عمومى در حجره بالا سر مسجد چهل ستون با چند نفر از مخصوصان و یاران نزدیک برنامه مناجات داشت. آن چنان مناجات مى خواند که بعضى ها از هوش مى رفتند.
هنوز که هنوز است، از در و دیوارهای مسجد امینالدوله در حوالی بازار تهران صدای مناجات و دعای «سیدعلی میرهادی» به گوش میرسد و این مسجد، هنوز هم روزهایی را به یاد میآورد که او بر منبر بلندش تکیه میزد و به واسطه صفای دل و خلوص بیانش ۳۲سال جماعتی را پای این منبر با خودش همراه میکرد.
میرهادی در دهه دوم ماه صفر با حضور حاج آقا ربانی که از دوستان صمیمیاش بود در مسجد امینالدوله زیارت عاشورا میخواندند. روز عرفه نیز برای برگزاری دعای عرفه جای مشخصی نداشت، ولی اصولاً در شبهای ماه مبارک رمضان دعای ابوحمزه ثمالی، جوشن کبیر و دعای افتتاح را زمزمه میکرد.
مرحوم سیدعلی میرهادی در ایام ماه مبارک رمضان علاوه بر خواندن دعا در شبهای قدر، دعای ابوحمزه ثمالی را با معنی میخواند؛ به طوری که خواندن این دعا یک هفته طول میکشید.
سیدعلی آقا از نظر اخلاق و رفتار برای نه تنها خانوادهاش که جماعتی از مردم الگو بود و با اینکه میان مردم اعتبار زیادی داشت، هیچ وقت از این جایگاه شیفته نشد و ساده زندگی کرد و هنگام رحلت از این دنیا به راحتی چشمهایش را بست. او مانند استاد بزرگوارش شیخ زاهد، زهد و تقوی را زنده نگه داشت و در همه مراحل زندگی اطرافیان را به سادهزیستی دعوت میکرد.
یکی از خاطراتی که از دختر او ـ فاطمه سادات میرهادی ـ نقل شده است، این است: «نخستین روز عید نوروز به منزل پدرم رفتم؛ آنها همیشه دور تا دور اتاق روی فرش، پتو پهن میکردند که مهمانان روی فرش ننشینند؛ همان روز فقیری در منزل را زد و گفت «رخت و لباس نیاز دارم» حاج آقا به مادرم گفت «خانم این ۲پتو را جمع کن و به فقیر بده» مادرم گفت: «حاج آقا! امروز مهمان داریم. فقیر که بعداً آمد، این پتوها را به او میدهیم» حاج آقا گفت: «این فقیر بیخودی که جلو در نیامده، حتماً نیازمند است که در میزند؛ نباید دست خالی برگردد.» پتوها را به آن فقیر دادند.
میدانست که یک هفته بیشتر زنده نیست. یک هفته قبل از درگذشت به زیارت امام هشتم رفت و در آنجا خواب دید که در حال مناجاتخوانی است، اما فردی بلندگو را از مقابل او برمیدارد. او که معبّری خبره بود، اینگونه تعبیر میکند که بیش از یک هفته در این دنیا زندگی نخواهد کرد.
همینطور هم میشود. روز عید قربان سال ۶۷ذاکر اهل بیت علیهمالسلام بر اثر سکته مغزی دار فانی و جهان نامانای ما را وداع گفت، اما هنوز هم کوچه پس کوچههای بازار، مسجد امینالدوله و کوچه شهید علی درخشان محله ۱۷شهریور زهد و تقوای این پیرمرد ساده و باصفا را به خاطر میآورند
.
حرم عبدالعظیم حسنی و حاج حسن ارضی
حاج منصور ارضی را امروزیها بهتر میشناسند، اما سرحلقه دعاخوانان،
مداحان و مناجاتیان این خانواده، حاج حسن ارضی، کمیلخوان حرم حضرت
عبدالعظیم الحسنی علیهالسلام در سالهای دور است. او که خود از نزدیکان
عارفان و ذاکرانی چون حاج اکبر ناظم، شیخ رضای سراج و شیخ محمدحسین زاهد
بوده، همزیستی با مرشدهایی مانند مرشدباقر و مرشد رجب را تجربه کرده و
کسوت استادی مداحان فراوانی را نیز در حدود 30 سالگی دریافت کرده است؛ به
علاوه اینکه برادرزادهاش ـ منصور ـ و فرزندش حسین، مهدی و خیلی از مداحان
بنام عرصه حاضر از شاخصترین شاگردان او به شمار میروند.
.
با این همه، اما دعاخوانی او در پنجشنبههای حرم از حاج حسن ارضی، چهرهای بیهمتا در میان اهل مناجات معرفی میکند. چه اینکه در همان سالهای قبل از انقلاب که او در ری کمیل میخوانده، همزمان 17 مراسم کوچک و بزرگ کمیلخوانی در حرم تشکیل میشده، اما مجلس حاج حسن، شاخصترین و پرجمعیتترین برنامه غیررسمی شبهای جمعه حرم بوده است
.
مناجات در رادیو وتلویزیون:
ذبیحی علاوه بر مناجات، به مداحی اهل بیت (ع) و گفتن اذان نیز شهره است اما در جایی که رحیم مؤذن زاده ی اردبیلی هم عصر و هم دوره ی اوست، ذبیحی جایگاه چشمگیری در میان مؤذنان پیدا نمی کنند. با این حال اذان او با بهره گیری از صدای بی همتای او ماندگار و شنیدنی است و مجموعه ی کارهای مذهبی او موجب می شود که هنر او هم چنان مورد توجه و بررسی محافل فرهنگی قرار گیرد.
سید جواد ذبیحی همواره در میان دوستدارانش به هنرمند مشهدی شهرت داشت، در حالی که سید اسد الله ذبیحی درکه ای مداح و پدر او از ساکنان روستاهای شمال تهران بوده که علاوه بر مادر سید جواد، زنی مشهدی نیز اختیار کرده و در آن شهر سکونت داشت. ذبیحی فرزند، مرد خوش لباسی بود که فینه ی عربی به سر می گذاشت و مجالس بزرگی را در تهران و شهرستان ها اداره می کرد. سید جواد سواد زیادی نداشت، اما تمام ردیف های آوازی را به خوبی می شناخت. به همین دلیل به جای آن که شاگردان بسیاری را در حوزه ی آواز تربیت کند، مقلدان بسیاری داشت که امروز به سیاق او مداحی می کنند یا مناجات می خوانند.
علاوه بر صدا، همانطور که پیشتر گفته شد، تقلا و کوشش جاودانه او در خانهتکانی در رادیو و بازیابی ظرفیت مناجاتخوانی در رسانه ملی بر اهلش پوشیده نیست؛ چرا که استاد صبحدل در انجام کارها بسیار وسواس و دقت داشت و برایش مهم نبود که پشتیبانی میشود یا نه؛ بلکه ارائه کار به بهترین شکل برایش اهمیت داشت.
او انسانی والا و یار سالهای دور حسینیه ارشاد بود که از اولین روزهای پیروزی انقلاب به فعالیت فرهنگی ـ آموزشی و جذب و تشویق هنرمندان و برنامهسازان پرداخت. در بیش از دو دهه یکتنه کاری کرد کارستان که قابلمقایسه با حاصل یک مرکز، موسسه، سازمان و نهاد فرهنگی است. بنابراین اگر او را خادم معارف وحیانی و فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و سالک هنرمند طریق فضایل علوی بدانیم، اغراق نکردهایم.
استاد صبحدل در مساجد قبا، هدایت و ارک، هم به خواندن دعا و مناجات و هم به تعلیم قرآن مشغول بوده است.
غالباً مناجاتهای موسوی قهار را در دستگاههای شور و ماهور میخواند و بهواسطه صدای پرحجم و گیرایش، مخاطب دارد. از دیگر مناجاتخوانهای آشنا به رموز موسیقی ایرانی در دوره معاصر میتوان از سلیم مؤذنزاده اردبیلی نام برد؛ هم او که همانند برادرش زندهیاد رحیم مؤذنزاده، صدایی بسیار گیرا دارد و علاوهبر اذان، گونههای متعددی از مناجاتخوانی به زبانهای فارسی، ترکی و عربی را میخواند. البته صدای او بر خلاف موسوی قهار، کمتر از رسانههای دیداری و شنیداری پخش میشود.
صدای پرزنگ موسوی قهار اما، همه جوره خود را به مخاطب تحمیل میکند و اگر کسی باشد که از این خواننده مذهبی انتظار تحریرهای ریز و طولانی هم داشته باشد، این درخواست را اجابت میکند. این دعاخوان قدیمی ـ که تقریباً تمام ادعیه معروف و زیارات آشنای کتاب ارجمند «مفاتیحالجنان» را خوانده است ـ پا به سن گذاشته و دوری چند ده کیلومتری او از تهران و زندگی در منطقهای در حوالی پایتخت، شاید او را از مجالس اصلی و پرطرفدار این شهر دور کند.
مناجات در مساجد تهران:
حاج منصور که خود از خانواده ذاکران ائمه طاهرین سلامالله علیها برخاسته است، هزاران نفر از مردم تهران در تمام شبهای ماه مبارک رمضان، پای دعا، راز و نیاز و مناجات و نیایش او در مسجد ارک مینشینند. این مسجد، حتی در نخستین دهه از ماه صیام، شرمسار جمعیتی بوده است که از شرق و غرب و شمال و جنوب تهران و حتی از شهرستانهای نزدیک پایتخت به مرکز شهر سرازیر شدهاند.
کسانی که پای ثابت دعا و مناجات حاج منصور ارضی بودهاند، مجلس او را با هیچ جای دیگر عوض نمیکنند؛ گویی صدای سوزناک و دلانگیز حاجی، طعمی دارد که در هیچ حنجرهای جستوجو نمیشود!
حاج رضا بکایی و مسجد امام حسین(ع)
حاج رضا بکایی ـ که علاوه بر مناجاتخوانی، پژوهشگر این حوزه به شمار میرود از دعاخوانان این مسجد باصفاست.ایشان البته برنامههایی نیز در مساجدی مانند مسجد سادات اخوی دارد که با حضور پرشور و پرشمار مردم در آن مساجد برگزار میشود.